همه ما عنوانهایی مانند کتاب؛ یار بیزبان، کتاب؛ یار مهربان و... را زیاد شنیدهایم اما تا چه میزان چنین چیزی را باور داریم و به آن توجه میکنیم و در زمانی که به ترویج فرهنگ کتابخوانی تأکید میشود هر یک از ما تا چه اندازه به نوبه خود قدمی در این زمینه برداشتهایم. مرتضی کرباسی، ساکن محله سجاد، فردی است که در این امر از خود شروع کرده و سالهاست در این زمینه فعالیت دارد. اکنون گرچه به تولید در حوزه لوازم پزشکی مشغول است اما توجه خاصی به کتاب دارد و با این نیت خدمات ارزندهای در رشد و توسعه کتابخوانی ارائه داده است. با او که نایب رئیس مجمع خیرین توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی استان است گفتوگو کردیم تا از فعالیتش در این زمینه بیشتر بدانیم.
مرتضی کرباسی در معرفی خود میگوید: سال 1357 در محله سعدآباد به دنیا آمدم. محله سعدآباد جزو محلات قدیمی مشهد و محلهای خوب با ساکنان قدیمی بود و ما نیز در یک خانه قدیمی به همراه مادربزرگم زندگی میکردیم. پدرم به کار تجهیزات پزشکی مشغول بود و علاقه خاصی به کتاب و کتابخوانی داشت بهطوریکه کتابخانه بزرگی داشت و در آن کتابهای مهم تاریخی، مذهبی و... را جای داده بود. در کودکی بهدلیل حساسیت خانواده بیشتر درس میخواندم و البته به تشویق مادربزرگ و والدین در کنار مطالعه کتابهای درسی به کتابهای غیردرسی نیز توجه داشتم.
در واقع کتاب بخشی از برنامههای زندگیام بود و تابستانها و زمانهایی که فشار درسی وجود نداشت کتاب غیردرسی میخواندم. یکی از آموزشهایی که در زندگی من هم تأثیرگذار بود کلاسهای تندخوانی و تقویت حافظه بود. به یاد دارم که جزو اولین افرادی در مشهد بودم که این دورهها را گذراندم. آموزشی جدید که به آن علاقهمند شدم زیرا به مطالعه کردن من نیز کمک بسیاری کرد. سال76 در رشته مهندسی کامپیوتر سختافزار پذیرفته شده و وارد دانشگاه شدم. سال 77 شرکت فروش قطعات کامپیوتری راهاندازی کردم و با 11 نفر کارمند فعالیت خود در این حوزه را شروع کردم. با توجه به مرتبط بودن رشته تحصیلی من با شغلم در کار موفق بودم. با این حال سال 83 مجموعه را تعطیل کرده و در مسیر حرفه پدر که فعالیت در زمینه تجهیزات پزشکی بود قدم گذاشتم. در ابتدا بهصورت ویزیتور و سپس فروش وسایل پزشکی در خیابان چمران فعالیت داشتم و سال 94 وارد حوزه تولید شدم.
به انجام امور خیریه نیز علاقهمند بودم زیرا این راهی بود که پدرم به من نشان داده بود و من هم این ویژگی را از ایشان به ارث برده بودم. پدر جزو افرادی بودند که در مناسبتهای مختلف از مردم میزبانی میکردند و سفرهشان برای مردم پهن بود. بنابراین من هم از ایشان کمک به همنوع را آموختم و در دوران دانشگاه در قالب یک گروه ازخیران با آسایشگاه معلولان شهید فیاضبخش مشهد ارتباط برقرار کردم. در اولین قدم برای آنها برگهدان کتاب و ملزومات کتابخانه را تهیه کردیم. گرچه کمکهای دیگری توسط آن گروه انجام میشد اما احساس کردم چنین چیزی برای آنها یک نیاز است و به همین دلیل چنین پیشنهادی از سمت من ارائه شد. کتابخانه تجهیز و برگهدان آن نیز تهیه شد. از این طریق فضای خوبی فراهم شد تا دوستان علاقهمند به کتاب از آن استفاده کنند. این کار با استقبال خوبی روبهرو شد و هنوز هم ارتباط من با آنجا برقرار است. مراسم مختلف نیز برای آنها برگزار میکردیم.
ورود من به انجمن خیرین کتابخانهساز به سال91 برمیگردد. آن زمان فرماندار وقت به آقای محمدحسین روشنک پیشنهاد چنین کاری داده و گفته بود: شما که در امور خیریه فعالیت دارید انجمن خیران کتابخانهساز را هم راهاندازی کنید و مسئولیت آن را به عهده بگیرید. وی نیز با توجه به شناختی که از من داشت موضوع را با من مطرح کرد. سال 92 ما اولین جشنواره خیران حوزه کتابخانههای عمومی را برگزار کردیم و در آنجا از خیران تجلیل شد. برنامه بسیار خوبی بود و ما را به انجام سایر فعالیتها امیدوار کرد. روند کاری ادامه داشت تا اینکه انجمن را به مجمع خیران توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی در استان خراسان رضوی تبدیل کردیم. یکی از اهدافی که آن زمان در انجمن برای خود در نظر گرفته بودیم این بود که علاوه بر ساخت کتابخانه به حوزه فرهنگی نیز ورود یابیم زیرا انجمن بسیار شناخته شده بود اما خیران کتابخانهساز خیلی شناخته شده نبودند. طوری که وقتی برای برگزاری جشنواره به شهرداری رفتیم تا از تبلیغات شهری و محیطی برای این کار استفاده کنیم اولین بار بود که اسمش را میشنیدند. تلاش بسیاری کردیم که توانستیم این مجمع را به عنوان یکی از بازوهای کمکی و همراه اداره کل کتابخانههای استان خراسان رضوی به مردم بشناسانیم و مردم بدانند چنین جایی وجود دارد.
همراهی با انجمن کتابخانهها از سال92 آغاز شده و این کار را در کنار اداره کل کتابخانهها انجام میدهیم. به منظور مشارکت در ساخت کتابخانهها و همچنین تکمیل پروژههای ناتمام اداره کل استان خراسانرضوی رایزنیهای مختلفی با ادارات و سازمانهای مختلف مانند شهرداری و آموزش و پرورش انجام دادیم. در ابتدا اهدای کتابخانههای شخصی و تأمین کتابخانهها به ویژه خرید کتاب در زمانهای مختلف برای کتابخانههای حاشیه شهر را انجام میدادیم که همچنان به انجام این کارها پایبند هستیم.
حتما نباید کتابخانهای ساخت بلکه ما بیشتر زیرساختها را آماده میکنیم. اموری مانند تأمین کتاب و تهیه قفسه کتابخانه و ... .با این حال یک کتابخانه سیار اهدا کردهایم و آمادهسازی دو کتابخانه سیار دیگر نیز در دست اقدام است. این نوع کتابخانهها که جزو پربازدیدترین کتابخانهها به شمار میآیند بیشتر در حاشیه شهر کاربرد دارند. از جمله فعالیتهایی که این کتابخانهها انجام میدهند امانت کتاب، خوانش کتاب و حتی اجرای نمایش است. زمانی که به مناطق حاشیه شهر فرستاده میشود با بازخورد خوبی رو به رو میشویم و کودکان استقبال میکنند.
امیدوارم بتوانیم آنها را گسترش دهیم و تمام نقاطی که به آن نیاز دارند و همچنین نیازهای ساکنان آنجا در بحث فرهنگی را زیرپوشش قرار دهیم. در کتابخانه سیار استانداردهای لازم رعایت شده است و برنامه زمانبندی دارد. در حادثه تلخ سیل گلستان با حمایت خیران و انجمن هدایایی تهیه و کتابخانههایی سیار با عنوان «یار مهربان» به آنجا ارسال شد. استقبال بسیار خوبی از این کار شد به گونهای که کودکان و خانوادههایشان تقاضا داشتند کتابخانه مدت بیشتری در آنجا مستقر باشد. یکی دیگر از کارهایی که توسط مجمع انجام شد کمک به ساخت کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی نیشابور بود که در سالهای 97-98 انجام شد.
او ادامه میدهد: اهدافی که در این مجمع برای خود تعیین کردیم بهجز ساخت کتابخانه، انجام فعالیتهای فرهنگی و برگزاری مسابقات مختلف است. به دلیل حساسیتی که به این حوزه دارم تاکنون مسابقات بسیاری برگزار کردهایم. به نظر من برگزاری مسابقات ضروری است. بودن آن از نظر معنوی بسیار ارزشمند است و برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه ایجاد انگیزه میکند. استان خراسان رضوی در جشنواره بینالمللی کتابخوانی رضوی جزو بیشترین شرکتکنندگان جشنواره انتخاب شد و توانست رتبه اول را کسب کند. در همان جشنواره در قسمتهای داستاننویسی و قصهنویسی افراد بسیاری شرکت کردند و بیشتر افرادی برگزیده شدند که در بخشهای کمبرخوردار حضور داشتند و این موضوع نشان از فعالبودن و انگیزه بسیار در آنها داشت. بیشتر مسابقاتی که برگزار کردهایم مناسبتی و با توجه به موضوعات روز و بیانات مقام معظم رهبری است. این موضوع نیز برای ما اهمیت دارد تا اینگونه بتوانیم بیانات ایشان را بسط و گسترش دهیم و بتوانیم به عنوان پایه و اصولی در همه جا از آن استفاده کنیم.
سال 96 طرح گلریزان کتاب را ارائه دادیم که پیرو آن هر فردی که علاقهمند بود مبلغی را برای خرید و اهدای کتاب کمک میکرد. با مبالغ جمعآوری شده توانستیم برای کتابخانههای نیازمند کتاب تهیه کنیم و کسری آنها را تأمین کنیم. در حوزه کتاب 3سال متوالی خادم و خیّر نمونه اداره کتابخانههای استان شدم، حامی جشنواره کتابخوانی رضوی و طرح «بهار مهربانی» اداره کتابخانههای استان نیز بودم. همچنین برگزیده بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران و برگزیده کشوری از سازمان اسناد در کتابخانههای ملی ایران شدم. طی دو سال اخیر با مدیرکل جوان و انقلابی حاج آقای سبزیان اتفاقات خوبی در کتابخانهها افتاده است مانند افتتاح کتابخانه مرکزی مشهد واقع در خیابان هفتتیر که جزو یکی از پربازدیدترین کتابخانهها محسوب میشود و دارای سالنهای مختلف است و با ارائه برنامههای فرهنگی مانند خوانش کتاب، رونمایی کتاب و خدمات دیگر که در آنجا انجام میشود به ترویج فرهنگ مطالعه کمک میکند. در حال حاضر اتفاق خوبی که در بعضی کتابخانهها جریان دارد این است که برنامههای فرهنگی نیز در آنها اجرا میشود. در واقع کتابخانههای عمومی با اینکار تبدیل به نوعی فرهنگسراهای عمومی شدهاند که به برگزاری برنامههای مختلف فرهنگی میپردازند. به نظر من صرف مطالعه و قرائتخانه بودن یک محل کافی نیست بلکه باید تمام بسترها را فراهم کرد و کتابخانهها را به چشم یک محیط تکمیلی دید.
در حال حاضر وضعیت کتابخوانی بسیار مناسب نیست و گرچه بسیاری از خانوادهها درباره مطالعه فرزندان و اطرافیانشان نگاه بازتری دارند و مطالعه را برای رشد فرزندان خود تجلیبخش میدانند اما ممکن است اولویتی که برخی خانوادهها برای فرزندانشان تعیین میکنند کتاب نباشد. با این حال باید به سمتی برویم که کتاب به عنوان اولویتهای هر فرد در نظر گرفته شود زیرا مطالعه کتاب میتواند زیرساخت خوبی برای آیندهشان باشد و جامعه ما هم نیازمند آن است. در واقع ما به جامعه دانا نیازمند هستیم و جامعه دانا جامعهای است که افراد آن کتاب را به عنوان یار مهربان خود بدانند و با این نوع نگاه مطالعه کتاب را جزو اولویتهای اول زندگیشان قرار دهند.
از طرف دیگر شاید قیمت گران کتابها در فاصله گرفتن انسانها از آن بیتأثیر نباشد اما در حال حاضر در فضای مجازی امکان مطالعه کتابهای مجازی وجود دارد و حتی اتفاق مثبتی که در این زمینه افتاده است کتابهای صوتی است و آن هم میتواند در زمانی که قیمت کتاب گران است مفید باشد. اکنون در فضای مجازی و حقیقی امکانات خوبی برای استفاده از کتاب ایجاد شده و شاید در سبد خانوار نتوان بودجهای کلان بهطور فیزیکی قرار داد اما در استفاده از فضای مجازی آن چنان هزینهای برای ما ندارد و میتوانیم از آن استفاده کنیم.
کتاب به افراد بینش خاصی میدهد و آشنایی با حوزههای مختلف که به واسطه کتاب به وجود میآید پشتوانهای برای آینده ما میشود. ضمن اینکه ضرورت دارد فردی که در جامعه امروز زندگی میکند درباره پیرامون خود اطلاع داشته باشد. دانستن تاریخ کشور، اطلاع از زندگی پیشینیان و همچنین مطالعه شیوههای درست زندگی و اصول دینی و مذهبی اهمیت دارد و این امر از طریق مطالعه به دست میآید. با این حال اهمیت زیادی به کتاب داده نمیشود و این موضوع درد است. موضوعی که هنوز تبدیل به فرهنگ نشده و در میان افراد جامعه جا نیفتاده است که کتاب باید همیشه همراه ما باشد این در حالی است که در کشورهای غربی افراد از هر فرصتی که برایشان پیش میآید مانند حضور در مترو برای کتاب خواندن استفاده میکنند اما در کشور ما اینگونه نیست و به این موضوع اهمیت نمیدهیم و در جامعه امروز ما کماهمیت جلوه داده شده است.
در واقع مطالعهکردن را متوقف به کتابهای درسی کردهایم و بر روی این موضوع که یک نوجوان با مطالعه از دایره لغات بیشتری بهره میبرد و در سالهای بعد زندگی خود میتواند از آن استفاده کند کار نکردهایم. وقتی با افرادی که از کودکی کتاب میخوانند و شروع به مطالعه و کتابخوانی میکنند همکلام میشویم به ندرت از لغات مشابه استفاده میکنند و میتوانند در هر زمینهای با کمک از روایات، نقل قولها و ... موضوع مورد نظر خود را بیان کنند. ما نتوانستهایم برای ارج کتاب به اندازه خودش وزن تعیین کنیم و وزن آن را کم کردهایم.
دانشآموزان را باید تشویق کنیم تا در کنار کتابهای درسی مطالعه غیردرسی هم داشته باشند ضمن اینکه خلاصهنویسی را هم با آنها تمرین کنیم. متأسفانه ما همیشه محدود به مطالعه کتابهای درسی شدهایم و در آموزش و پرورش کمتر این موضوع به چشم میخورد. این آموزشها باید از پایه شروع شود و در کنار کتابهای درسی مطالعه کتابهای سبک غیردرسی با موضوع و مفاهیم تعیینشده برای آینده کودکان نیز در نظر گرفته شود.
فعالیتهای کرباسی به کتاب ختم نمیشود. او مدیرعامل یک شرکت تولیدی پزشکی با 38سال قدمت است که یکی از بزرگترین تولیدکنندههای لوازم پزشکی شرق کشور محسوب میشود. او در این باره میگوید: از زمانی که کار در شرکت پدر را شروع کردم آن را رها نکردم و هنوز در این زمینه نیز فعالیت دارم. در زمینه تولید برای خود اهداف بلندمدت و کوتاهمدت تعریف کردهایم. در اهداف کوتاهمدت ایجاد تولید جدید، ایجاد اشتغالزایی مستمر و خوداتکایی کشور به محصولات داخلی و وابستگینداشتن به محصولات خارجی در نظر گرفته شد و به لطف خدا توانستیم این هدف را با همت همکارانم به ثمر برسانیم و بستری ایجاد کنیم تا افرادی که دارای تحصیلات مرتبط و انگیزه کاری و آمادگی برای اشتغال در حوزه تجهیزات پزشکی داشتند جذب کار شوند.
ابتدا که وارد مجموعه شدم 57کارمند و حدود 12 محصول داشتیم اما اکنون 210 کارمند مستقیم و 1200 نفر کارمند غیرمستقیم در مجموعه تولیدی ما فعالیت دارند و 60نوع محصول داریم. امید است تعداد محصولات به 100 نوع برسد و نیروهای بیشتری وارد کار شوند. بنابراین یکی از اهداف ما در مجموعه این است که با بومیسازی بتوانیم وابستگی به کشورهای دیگر را به زیر 10درصد برسانیم. یکی از بخشهایی که در واحد تولید ما خیلی نمود دارد بخش R&D و تولید و توسعه است و این آمادگی در این بخش وجود دارد که همه اختراعات و اکتشافاتی که در دانشگاه و هر بستر دیگری به وجود میآید و به عنوان پروژه تعریف میشود در فاز اول به عنوان فاز تحقیقاتی به نمونههای آزمایشی تبدیل کنیم. در نهایت اختراع را در صورت موفقیت در تولید آزمایشی و گذراندن استانداردهای لازم به تولید انبوه برسانیم. در این زمینه هم محصولاتی داشتهایم که اختراعات دوستان در داخل کشور بوده و توانستهایم صفر تا صد آن را انجام دهیم و به تولید انبوه برسانیم. بعضی از این موارد جزو محصولاتی بوده که شاید در خاورمیانه برای اولین بار تولید شده است.
او که عضویت در کانون کارآفرینان حریم حرم،انجمن کتابخانههای استان، کمیسیون جوانان خانه صنعت و معدن استان و نایب رئیسی و عضویت در هیئت مدیره کانون کارآفرینان استان، همکاری با مؤسسات خیریه و ... را در کارنامه کاری خود دارد، ادامه میدهد: در کمیته پشتیبانی ستاد مردمی مبارزه با کرونا استان خراسانرضوی فعالیت دارم و در آنجا علاوه بر تهیه و تجهیز اقلام مورد نیاز با مشارکت حوزههای مختلف سپاه طرحهای مؤمنانهای برگزار کرده و پیرو آن ماسک، مواد ضدعفونیکننده، دستگاه اکسیژنساز و... اهدا کردیم. پدرم نیز مسئولیت پشتیبانی ستاد مردمی مبارزه با کرونا در استان را به عهده دارد. ایشان همواره بر موضوع حقالناس تأکید داشتند و به من نیز توصیه کردهاند. من از ایشان تلاش، پشتکار، صداقت و تعهد را آموختهام.
برای فردی خیر بودن گرچه بحث مالی نیاز است اما بیشتر باید دل انجام این کار را داشت. من نیز علاقهمند به این حوزه هستم حتی اگر با اهدای یک کتاب باشد. آرامش خیالی که بعد از انجام هرکار خیری به دست میآید را با هیچ چیز دیگر نمیتوان مقایسه کرد. یکی از دغدغههای من در این مسیر حاشیه شهر است و توجه به این موضوع را تا عمر دارم کنار نخواهم گذاشت. امیدوارم روزی مجمع خیرین توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی استان بتواند جزو بزرگترین سمنهای خیران در کشور باشد و سرانه مطالعه در استان خودمان را بتوانیم به بالاترین درصد در کشور و حتی دنیا برسانیم. در بحث کار نیز هدفم این است که با گسترش فعالیتهای مجموعه در زمینه اقتصادی و سلامت مردم فردی مفید در جامعه باشم.
محله سجاد محلهای خوب با مردمان خوب است. از سال 88 برای سکونت به این محله آمدم. از آن زمان تاکنون این محله تغییراتی مانند ایجاد ساختمانهای بلند و فضاهای تجاری بیشتر و همچنین تغییر فرهنگ زندگی و تبدیل آن به فرهنگ آپارتمانی را به خود دیده است. کتابخانههایی در منطقه یک وجود دارد و ما نیز جلسات انجمن را در سالهای 92 و 93 در کتابخانه هجرت واقع در منطقه یک برگزار میکردیم. به واسطه حضور در آنجا با اهالی محل آشنا شدیم و ارتباط خوبی میان اهالی و انجمن برقرار شد به گونهای که برخی کتابخانههای شخصی خود را برای تأمین کتابخانههای نیازمند به کتاب اهدا کردند. در زمینه کتاب و کتابخوانی از هر کاری که بتوانم در محله انجام دهم دریغ نخواهم کرد و اگر بتوانم کاری انجام دهم که در محله زندگیام حداقل یک کتاب بیشتر خوانده شود به طور حتم آن را انجام خواهم داد.